محل تبلیغات شما
آقا سلام، روضه مادر شروع شد
باران اشک های مکرر شروع شد

آقا اجازه هست بخوانم برایتان
این اتفاق از دم یک در شروع شد

تا ریشه های چادر خاکی مادرت
آتش گرفت،روضه معجر شروع شد

فریادهای مادر پهلو شکسته ات
تا شد فشار در دو برابر شروع شد

این ماجرا رسید به آنجا که نیمه شب
بی اختیار گریه حیدر شروع شد

وقتی رسید قصه به اینجای شعر من
ایام خانه داری دختر شروع شد .

دختر رسید تا خود آن لحظه ای که ظهر
یک ماجرا به قافیه سر شروع شد

 

اشعارمصیبت جانسوزاربعین

ره واکنید قافله سالار میرسد

اشعارروضوه حضرت زینب. س.درروزاربعین

رسید ,دختر ,ماجرا ,های ,ای ,مادر ,منایام خانه ,شعر منایام ,اینجای شعر ,به اینجای ,خانه داری

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Laura's receptions middsoundfeta شرکت بست پروفسور حمید پورسلیمانی پاریزی ارزشیابی توصیفی عالم محضرخداست بروز مگ سوزن قفلی Gregory's page کتابخانه عمومی آصف فرخشهر