محل تبلیغات شما
 اشعار اربعین حسینی

روضه حضرت زینب سلام الله علیها

***

هم پیرهن که ماند برایم بدن نداشت

هم پیکر تو روی زمین پیرهن نداشت


ای بی کفن برادرم ای بوریا نشین

این چادرم لیاقت خلعت شدن نداشت؟


آن گونه ای که من وسط خیمه سوختم

پروانه هم دل و جگر سوختن نداشت


گل های باغت از همه رنگی گرفته اند

یعنی کسی نبود که دست بزن نداشت


مردی نبود اگر یل ام البنین که بود

هرگز کسی نگاه جسارت به من نداشت


تو رفتی و کنار خودم گریه می کنم

دارم سر مزار خودم گریه می کنم


ای سایه بلند سرم ای برادرم

آیینه ی ترک ترکِ در برابرم


بالم شکسته است و پرم پر نمی زند

اما هنوز مثل همیشه کبوترم


من قول داده ام که بگیرم سر تو را

از دست نیزه ها و برایت بیاورم


حالا سری برای تو آورده ام ولی

خاکستری و خاکی و ای خاک بر سرم


بگذار اول سخن و شکوه ام تو را

ای ماه زینب از نگرانی درآورم


هر چند کوچه کوچه تماشا شدم ولی

راحت بخواب دست نخورده است معجرم


تو رفتی و کنار خودم گریه می کنم

دارم سرمزار خودم گریه می کنم

اشعارمصیبت جانسوزاربعین

ره واکنید قافله سالار میرسد

اشعارروضوه حضرت زینب. س.درروزاربعین

تو ,ام ,ای ,زینب ,نبود ,کوچه ,گریه می ,خودم گریه ,و کنار ,رفتی و ,می کنمدارم

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

(خدا) (امام حسین) tilobirthle carpdelspurri اللهم عجل لولیک الفرج بحق زینب کبری سلام الله علیها ✿☼✿☼► گرفته یاریم◄☼✿☼✿ Lazaro's site کدو آذین kadoazin prefeqmove Hildegard's page کتابخانه عمومی شهدای بنادکوک دیزه