محل تبلیغات شما
علی انسانی

چشم پدر به راه بود ای پسر بیا 
تا جان نرفته از تن او زودتر بیا 
از پشت ابرای قمر فاطمی درآی‏ 
تا شب به در رود چون فروغ سحر بیا 
هم صاحب امانی و هم صاحب عزا 
بهر نماز بر تن پاک پدر بیا 
افتاد جام آب ز بس دست لرزه داشت‏ 
در پیکرش نمانده توانی دیگر بیا 
در احتضار باشد و چشم انتظار تست‏ 
بازست این دو پنجره بر ره ز در بیا 
بی‌‏اشک مردم از پی تشییع آمدند 
خاکی نمانده شیعه چه ریزی در به سر بیا 
صاحب عزا به ختم حضورش مسلم است‏ 
مردم تمام منتظر ای منتظر بیا 
با ره جگر شده‏ ست و جگر پاره‏ 
جز تو نیست ای پاره جگر بر پاره جگر بیا

اشعارمصیبت جانسوزاربعین

ره واکنید قافله سالار میرسد

اشعارروضوه حضرت زینب. س.درروزاربعین

صاحب ,جگر ,ای ,عزا ,پدر ,منتظر ,هم صاحب ,صاحب امانی ,پاره جگر ,ریزی در ,چه ریزی

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

ovcifecgy wwithrannesea روانشناسی نوین دکتر فیض الله نیازی کتابخانه عمومی ابن مسکویه اصفهان MY DARK WORLD ollarabspa تکست آهنگ و خبر عشق اباعبدالله **MILAD**