محل تبلیغات شما

پربسته بود و وقت پریدن توان نداشت

مرغی که بال داشت ولی آسمان نداشت

خوکرده بود با غم زندان خود ولی

دیگر توان صبر در آن آشیان نداشت

جز آه زخم های دهن باز کرده اش

در چارچوب تنگ قفس همزبان نداشت

آنقدر زخمی غل و زنجیر بود که

اندازه ی کشیدن یک آه جان نداشت

زیر لگد صداش به جایی نمیرسید

زیر لگد شکست و توان فغان نداشت

با تازیانه ساخت که دشنام نشنود

دیگر ولی تحمل زخم زبان نداشت

هرچند میزبان تنش تخته پاره شد

هرچند روی پل بدنش سایبان نداشت

دیگر تنش اسیر سم اسب ها نشد

دیگر سرش به خانۀ نیزه مکان نداشت

 

علی اکبر لطیفیان:

اشعارمصیبت جانسوزاربعین

ره واکنید قافله سالار میرسد

اشعارروضوه حضرت زینب. س.درروزاربعین

توان ,زخم ,تنش ,لگد ,ولی ,نداشتدیگر ,زبان نداشتهرچند ,نداشتهرچند میزبان ,زخم زبان ,تحمل زخم ,ولی تحمل

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

siogelynlo نسیم سخن پول مدیریت اورداپ passlerewho Rodrigo's page bistnahwiiglyc شهر دهق Judith's memory خندوانه ( رمان ، اخبار ، فیلم ، موزیک ، sms ، جوک و .... )