کتاب صدف نبوّت ۳ - غلامرضا سازگار
میروی ای همدم خاموش من
چــوب تـــابوتت بود بر دوش من
نــاله یـــا فضـهات در گـوش من
روح من از تن مرو یار من بی من مرو
بیتـو گشتــه فـاتح خیبر غریب
نه قرارم مانده در دل نه شکیب
گشتــه ذکـــرم آیــه امن یجیب
روح من از تن مرو یار من بی من مرو
من تن بیجان و جانم میرود
از کفــــم روح و روانــم میرود
ای خــدا یــار جــوانــم میرود
روح من از تن مرو یار من بی من مرو
داغ تو آتش به جانم میزند
تــازیانــه بـــــر روانـم میزند
قــاتـلت زخـــم زبانـم میزند
روح من از تن مرو یار من بی من مرو
کشـتــــه راه امیــــرالمــؤمنین
بیتو گردیده علی خانهنشین
پـای تابوت تو من خوردم زمین
روح من از تن مرو یار من بی من مرو
ای میـــان دشمنـــان پـــابست من
ای که بگشودی طناب از دست من
نیست شـد بـیتو تمـام هست من
روح من از تن مرو یار من بی من مرو
درباره این سایت