محل تبلیغات شما
بعد مرگ پدر از شدت غم خیر نسا
داشت این ناله جانسوز بهر صبح و مسا
تا ز مرگ تو سیه كرد فلك معجر من
شد جهان یكسره تاریك بچشم تر من
در بر خلق جهان عزت من گشت تمام
رفت تا سایه ات ای جان پدر از سرمن
كاش می بود كنون مادرم اما چه كنم
رفته پیش از تو از این دار فنا مادر من
ای فلك زود نهادی بدلم داغ پدر
كه نرفته است غم مادرم از خاطر من
عزتم ذلت و شادی و غم و اندوه مباد
اختری را برسد حادثه چون اختر من
اندر این امت بی رحم نهادی تو مرا
رفتی و هیچ نگفتی چه كند دختر من
غصب كردند فدك از من و مسند ز علی
نه ز من شرم نمودند و نه از شوهر من

اشعارمصیبت جانسوزاربعین

ره واکنید قافله سالار میرسد

اشعارروضوه حضرت زینب. س.درروزاربعین

ز ,غم ,تو ,فلك ,مادرم ,پدر ,پدر از ,مناندر این ,این امت ,اختر مناندر ,حادثه چون

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

رشت نیوز آینده روشن : همسفر سمیرا Arlene's site mutseroled آرتاپژوه Freddy's notes نور الهدی کُرغُند فروش شمارنده دیجیتال( کانتر ) امرن Omron Kathleen's info دلنوشته های لاله گون