به گزارش خبرنگار افتخاری خبرگزاری قرآنی ایران(ایكنا) در ورزنه، همزمان با فرارسیدن ایام شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) در شب شهادت این بانوی بزرگ دو عالم، مراسم سوگواری در مسجد مرحوم آقامیر شهر تاریخی ورزنه برگزار شد.
در این مراسم حجتالاسلام والمسلمین شیخ محمد رئیسی» امام جمعه شهر ورزنه و همچنین امام جماعت این مسجد در مورد زندگی حضرت فاطمه زهرا(س) و همچنین وفات ایشان گفت: فاطمه (ع) در روزهاى آخر زندگى، اسماء بنت عمیس» را فراخواند و فرمود دوست ندارم بر پیكر زن پارچهاى بیفكنند و اندام وى زیر آن نمایان باشد». اسماء پاسخ داد نه من چیزى به تو نشان خواهم داد كه درحبشه دیدم» سپس چند شاخهتر خواست، آنها را خم كرد و پارچهاى بر روى آن كشید و تابوت گونه ساخت.
وی ادامه داد: فاطمه (س) فرمود چه چیز خوبى است پیكر زن و مرد قابل تشخیص نیست. اى اسماء! هنگامى كه جان دادم تو مرا غسل بده و نگذار كسى نزد جنازه من بیابد.» این اولین تابوتى بود كه در اسلام ساخته شد و هنگامى كه فاطمه (س) آن را دید تبسمى كرد كه تنها تبسم او بعد از وفات پدرش رسول خدا(س) بود. بیمارى فاطمه (س) روز بروز سختتر مىشد، فرزندان زهرا(س) به خاطر مادرشان به شدت نگران بودند و دل پاك على(ع) از اندوه فاطمه(س) در خون نشسته بود.
رئیسی گفت: روز وفات، زهرا (س) وصایاى خود را به على(ع) بیان فرمود و او به شدت گریست. فاطمه (ع) ضمن سفارش فرزندانش به على (ع) فرمود یا على! مرا شبانه غسل بده، كفن كن و به خاك بسپار، آن هنگام كه چشمها در خواب است. دوست ندارم كسانى كه حقم را غصب كردند به تشییع جنازه من حاضر شوند و یا بر من نماز بخوانند.» هنگامى كه وفات فاطمه(س) نزدیك شد، به سلمى» فرمود تا مقدارى آب آورد. زهرا (س) غسل كرد و به خوبى بدن خود را شستوشو داد، لباسهاى نوى خود را خواست و آنها را پوشید، سپس از سلمى خواست تا رختخوابش را وسط حجره بگستراند آنگاه رو به قبله دراز كشید، دستها را زیر صورت نهاد و گفت من هم اكنون قبض روح خواهم شد. خود را پاكیزه كردهام كسى مرا نكند.
وی تصریح كرد: پس از وفات فاطمه (س) حسن و حسین (ع) وارد خانه شدند و سراغ مادرشان را گرفتند، گفتند اكنون هنگام استراحت مادر ما نیست اسماء به آنان گفت عزیزانم مادرتان از دنیا رفت». حسن و حسین (ع) روى جنازه مادر افتادند و آن را مىبوسیدند و گریه مىكردند. حسن (ع) مىگفت مادرجان با من سخن بگو». حسین (ع) مىگفت مادر جان من حسین توام، قبل از آنكه بهخاطر غم فراقت روح از بدنم جدا شود با من سخن بگو». یتیمان زهرا (س) به جانب مسجد شتافتند تا پدرشان را از مرگ غم انگیز مادر باخبر كنند. وقتى خبر وفات زهرا (س) به على (ع) رسید از شدت غم و اندوه بیتاب شد و فرمود اى دختر پیامبر (ص) تو تسلىبخش من بودى بعد از تو از كه تسلیت بجویم».
رئیسی در ادامه یادآور شد: صداى شیون یتیمان زهرا (س) آواى جانسوز عزا بود كه به گوش مردم مدینه رسید. عدهاى ازخواص بنىهاشم به درون خانه رفتند، مردم مدینه نیز بیرون خانه اجتماع كردند و در حالى كه به شدت مىگریستند منتظر بودند جنازه زهرا (س) را از خانه بیرون آورند تا در تشییع جنازه شركت كنند ناگاه ابوذر از خانه خارج شد و گفت پراكنده شوید چون تشییع جنازه به تاخیر افتاد». شبانگاه على(ع) پیكر پاك فاطمه (س) را غسل داد. در هنگام غسل وى اسماء نیز با على (ع) همكار داشت. تنى چند از پاك مردان و رازداران اهل بیت(ع) چون سلمان فارسى، مقداد، ابوذر، عمار و حذیفه، عبدالله بن مسعود، عباس و عقیل همراه حسن و حسین و على (س) نماز گزاردند.
امام جمعه ورزنه همچنین اشاره كرد: شبانه فاطمه (س) را دفن كردند، على (ع) او را به خاك سپرد و جایگاه زهرا (ع) را با زمین یكسان ساخت تا مزارش شناخته نشود. و به روایتى صورت چند قبر بنا كرد تا مزار واقعى مخفى بماند.
وی درباره سخنان حضرت على(ع) بر مزار حضرت زهرا(س) اظهار كرد: كلینى عالم و محدث معروف شیعى - متوفاى ۳۲۸ ه.ق - مىنویسد پس از وفات فاطمه (س)، على (ع) او را پنهان به خاك سپرد و جاى قبرش را ناپدید كرد، سپس برخاست روبه مزار رسول خدا (ص) كرد و گفت
سلام بر تو یا رسول خدا (ص)! از من و از دخترت كه به دیدار تو آمده و اكنون در كنارت زیر خاك خفته است، خداوند چنین خواسته كه او زودتر از دیگران به تو ملحق شود. اى پیامبر خدا (ص) ! شكیبایىام از فراق محبوبهات به پایان رسیده و خویشتن داریم به خاطر جدایى سرور ن عالم از دست رفته است. اما چه چاره جز آنكه طبق سنت تو بر مصائب صبر كنم، آنچنان كه در مصیبت جدائیت صبر كردم. من سرت را در آرامگاهت نهادم و تو بر روى سینه من جاى دادى همه از خدائیم و به سوى خدا باز خواهیم گشت» همانا امانتبه صاحبش رسید و گروگان دریافت گشت و زهرا(س) از دستم گرفته شد».
رئیسی گفت: حضرت علی(ع) همچنین ادامه داد اى رسول خدا (ص) پس از او آسمان و زمین در منظر نگاهم زشت مىنماید. اندوهم جاودانه شد و شبم در بیخوابى مىگذرد و غمم پیوسته در دل است تا خدا مرا در جوار تو ساكن گرداند. غصهاى دارم كه از شدتش دل به خون نشسته و اندوهى دارم بهتآور چه زود جمع ما را به پریشانى كشانید و میان ما جدائى افكند تنها به سوى خداوند شكایت مىبرم به همین زودى دخترت از همدستشدن امتت بر ربودن حقش به تو خبر خواهد داد، همه سرگذشت را از او بپرس و گزارش را از او بخواه، چه بسا درد دلهایى كه چون آتش در سینهاش مىجوشید و در دنیا راهى براى گفتن و شرح دادن آن نیافت او هم اكنون مىگوید و خداوند هم داورى مىكند و او بهترین داوران است، سلام بر شما سلام وداعكننده كه نه خشمگین است و نه دلتنگ اگر مىروم به خاطر دلتنگیام نیست و اگر بمانم به خاطر بدگمانیم به خدا از آنچه به صابران وعده داده نباشد».
امام جمعه ورزنه اینچنین ادامه داد: امام اول شیعیان اظهار كرد آه، آه صبر آرامبخش و زیباست و اگر بیم چیرگى ستمكاران بود براى همیشه چون معتكفان در اینجا مىماندم و چون فرزند مرده شیون سر مىدادم و سیل آسا مىگریستم خدا گواهست كه دخترت پنهان به خاك سپرده مىشود در حالى كه حقش غصب و از ارثش محروم شد. با اینكه هنوز روزى چند از وفاتت نگذشته بود و بر خاطرهها از یادت غبار كهنگى ننشسته بود. اى رسول خدا (ص) ! دل را به یاد تو آرام میدارم درود خدا بر تو و سلام و رضوان خدا بر فاطه (س) باد».
وی تصریح كرد: از فراق فاطمه (س) على (ع) به شدت اندوهگین بود، رنج و اندوه على (ع) در سخنان از دل برآمدهاى كه دركنار مزار زهرا (س) گفت هویدا است. گاه نیز سوز دل خود را در مرثیههایى كه مىسرود و یا زمزمه مىكرد نشان مىداد. در دیوانى كه منسوب به امیرالمؤمنین (ع) است شعرى با نوزده بیت آمده كه على (ع) آن را بر مزار فاطمه زهرا (س) سروده است.
اما ابوالعباس مبرد - متوفاى ۲۸۵ ه - دو بیت از آن شعرها را با اندكى تفاوت ذكر كرد. و گوید على (ع) به این اشعار تمثل جست. لكل اجتماع من خلیلین فرقه و كل الذى دون الممات قلیل و ان افتقادى واحدا بعد واحد دلیل على ان لایدوم خلیل؛ جمع هر دو دوستى را عاقبت فراق و پریشانى است و هر چیز جز مرگ ناچیز است و اینكه من دوستى را پس از دوست دیگر از دست مىدهم نشان آن است كه هیچ دوستى جاوید نمىماند.» و همچنین ادامه داد و لاى الامور تدفن سرا بضعة المصطفى و یعفى ثراها پاره تن مصطفى چرا پنهان به خاك سپرده شد و مزارش پنهان ماند».
رئیسی درباره جستوجوى مزار فاطمه (س) گفت: بدون هیچ تردیدى پس از دفن شبانه و مخفیانه زهرا (ع) مزارش نیز پنهان داشته شد. اما چرا بایستى در شهر پیامبر (ص) مزار تنها دخترش كه به فاصله كوتاهى از او به دیدار خدا شتافت مخفى بماند؟ چرا نباید آنگونه كه شایسته مقام اوست انبوه مردم در عزاى او و تشییع جنازهاش شركت كنند و بر او نماز بگزارند و دفنش كنند؟ آیا اینها به خاطر اجراى وصیت زهرا (ع) نبود؟ از این رو آن روزها كسى به درستى جایگاه مزار فاطمه (ع) را نمىدانست و اگر كسى از على (ع) سراغ مزار فاطمه (ع) را مىگرفت به احتمال قوى پاسخش به سكوت برگزار مىشد.
وی تصریح كرد: سكوتى كه در آن هزاران نكته اعتراضآمیز نهفته بود زیرا على (ع) سعى و اصرار فراوان در پنهان داشتن مزار زهرا (ع) داشت بدین خاطر جایگاه مزار فاطمه(س) را با زمین یكسان كرد آنگاه صورت هفت قبر و یا چهل قبر در بقیع ترتیب داد و هنگامى كه مردم به بقیع رفتند صورت چهل قبر را دیدند از این رو شناخت مزار فاطمه (ع) بر آنان مشكل افتاد. طبرى در دلائلالامامه مىنویسد آن روز صبح مىخواستد زنها را ببرند كه قبرها را نبش كنند و جنازه زهرا (ع) را از قبر بیرون آوردند و بر آن نماز بخوانند اما با تهدید على (ع) منصرف شدند».
امام جمعه ورزنه ادامه داد: با این وجود در مورد مزار فاطمه زهرا (ع) چهار قول وجود دارد ۱- برخى مزار فاطمه (ع) را در بقیع مىدانند از جمله اربلى در كشف الغمه و سید مرتضى در عیون المعجزات اهل سنت نیز عموما بر این باورند آنان مزارى را كه دركنار مزار چهار امام (ع) وجود دارد مزار فاطمه دختر رسول خدا (ص) مىدانند. ۲- برخى چون ابن سعد و ابن جوزى گویند فاطمه (س) رادر خانه عقیل دفن كردهاند,۳- برخى مزار فاطمه (س) را در روضه پیامبر (ص) مىدانند.
۴- عدهاى گویند فاطمه (ع) را در خانهاش دفن نمودند كه قرائن، روایات و اقوال زیادى این قول را تایید مىكند.
وی درباره تاریخ وفات نیز گفت: در تاریخ وفات حضرت زهرا (ع) نیز اختلاف است عدهاى از علماء شیعه و سنى وفات فامه زهرا (ع) را ۷۵ روز و عده اى ۹۵ روز بعد از وفات پیامبر (ص) مىدانند. یكى از مواردى كه موجب اختلاف شده این است كه در خط كوفى نقطهگذارى وجود نداشته است. و از این رو خمس و سبعون (۷۵ روز) و خمس و تسعون (۹۵ روز) هر دو یكسان نوشته مىشده كه در خواندن و قرائت آن اشتباه پیش آمده است. با توجه به اینكه وفات پیامبر (ص) در روز دوشنبه ۲۸ صفر سال یازدهم هجرى قمرى مطابق ۷ خرداد سال ۱۱ ه.ش اتفاق افتاد بنابر گفته اول (۷۵ روز) تاریخ وفات فاطمه (ع) ۱۳ جمادىالاولى سال یازدهم ه.ق مطابق هفدهم مردادماه سال ۱۱ هجرى شمسى و بنابر گفته دوم (۹۵ روز) تاریخ ۳ جمادى الاخر سال ۱۱ ه.ق مطابق با ششم شهریور سال ۱۱ هجرى شمى است، البته گفتههاى دیگر در تاریخ وفات حضرت زهرا(س) هست اما فاصله ۷۵ روز یا ۹۵ روز با نظر اهل بیت (ع) هماهنگ است از این رو ما را با دیگر گفتهها كارى نیست. با توجه به قرائنى چند آنچه صحیحتر مىنماید ۹۵ روز است.
همچنین، پس از سخنرانی حجتالاسلام والمسلمین شیخ محمد رئیسی» امام جمعه شهر ورزنه، مداحان اهل بیت(ع) میرفطرس و كنعانی به مداحی و مرثیهسرائی پرداختند.
گزارش
ع ,كه ,س ,فاطمه ,زهرا ,على ,على ع ,زهرا س ,فاطمه س ,مزار فاطمه ,فاطمه ع
درباره این سایت