محل تبلیغات شما
اشعار شهادت حضرت امام رضا(ع) – حبیب باقر زاده
 
آقایمان آمد عبا روی سرش بود 
رنگ کبودی برتمام پیکرش بود
 
درکوچه یاد ماجرای کوچه افتاد
یافاطمه یافاطمه ذکرلبش بود
 
دستی به پهلو دست دیگر روی دیوار
پهلو گرفتن یادگار مادرش بود
 
او در میان حجره‌ای دربسته اما
صدها فرشته در کنار بسترش بود
 
او دست و پا می‌زد ولی با کام عطشان
گویا که دیگر لحظه‌های آخرش بود
 
اما تمام فکر و ذهنش کربلا بود
یادغریبی‌های جد بی سرش بود
 
مردم گریز کربلایم اینچنین است
آمد جواد و لحظه ی آخربرش بود
 
اما به دشت کربلا جور دگر شد
اربابمان بالای نعش اکبرش بود
 
بایدجوانان بنی هاشم بیایند
تا این بدن را بر در خیمه رسانند
 

اشعارمصیبت جانسوزاربعین

ره واکنید قافله سالار میرسد

اشعارروضوه حضرت زینب. س.درروزاربعین

سرش ,بود او ,کربلا ,روی ,رضا ,بود اما ,امام رضا ,اینچنین استآمد ,استآمد جواد ,کربلایم اینچنین ,جواد و

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

اطلاعات,زندگی نامه بزرگان arkaperdi شــعر ابـــــدی M&MSUBTITLE prefeqmove Official Website To Buy The Cheap MLB Baltimore Orioles In Various Style. دلتنگی شاید همان قطره اشکی ست که نیمه شب از چشمانت می چکد روی گونه هات... pufnsentafo ticarroetrog وبلاگی که شبیه آن بهشت گم شده است