عشق از سرای این دل من پا نمیشود
مجنون دلش به جز سوی لیلا نمیشود
+++
بالای تخت یوسف کنعان نوشتهاند
هر یوسفی که یوسف زهرا نمیشود
+++
این زندگی بدون تو تلخ است و بیثمر
بی روی یار آب گوارا نمیشود
+++
سایه کجا و دیدن تشریف آفتاب
میخواستم ببینمت اما نمیشود
+++
دق مرگ کرد بسکه مرا خواند بر خودم
آیینه از کنار دلم پا نمیشود
+++
تعجیل کن وگرنه که از دست میروم
این کارها به صبر و مدارا نمیشود
+++
هرگز مکن سؤال چرا ما نرفتهایم
هر قطرهای که فانی دریا نمیشود
+++
بر من مگیر خرده که درد فراق دوست
جز با نگاه دوست مداوا نمیشود
نمیشود ,یوسف ,زهرا ,صبر ,کارها ,مدارا ,یوسف زهرا ,که یوسف ,صبر و ,به صبر ,کارها به
درباره این سایت