محل تبلیغات شما
    از جفاى همسر بى مهر فریاد اى پدر
    کز دل و جانم برآورده است فریاد اى پدر
    در جوانى گوهر عمر مرا از من گرفت
    تا که مامون دختر خود را به من داد اى پدر
    آنچه با من کرد ام ‏الفضل دون کى مى ‏کند
    همسرى با همسرش اینگونه بى داد اى پدر
    یک طرف زهر جفا و یک طرف سوز عطش
    غنچه‏ ى نشکفته‏ ات را داد بر باد اى پدر
    بیشتر از زهر کین از تشنه کامى سوختم
    سوختم چون صیدى اندر دام صیاد اى پدر
    بسکه فریاد از عطش کردم که تاثیرى نداشت
    شد درون سینه ‏ام خاموش فریاد اى پدر
    آخر آمد بر سرمن محنتى که بارها
    چهره‏ ام بوسیدى و کردى از آن یاد اى پدر
    روز مرگم شد بیا بر غربت من گریه کن
    چون که گفتى ذکر خوابم شام میلاد اى پدر
    در خراسان من به دیدارت شتابان آمدم
    نک بیا از بهر دیدارم به بغداد اى پدر
    گر نمى ‏آیى مرا بر سر من آیم در برت
    مرغ روحم چون شود از بند آزادى اى پدر
    در جوار تو (موید) از پى عرض سلام
    قاصد دل را به کوى من فرستاد اى پدر
    رضا موید

اشعارمصیبت جانسوزاربعین

ره واکنید قافله سالار میرسد

اشعارروضوه حضرت زینب. س.درروزاربعین

اى ,فریاد ,پدردر ,زهر ,موید ,بیا ,اى پدردر ,فریاد اى ,را به ,داد اى ,ذکر خوابم

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

هیئت تعزیه سالار شهیدان رضوانشهر یزد-صدوق entakettbi خسرویها : www.khosraviha.ir : Advertising Opportunities Here feeeknowonah گریه های امپراطور - دریچه ای رو به فرهنگ و ادبیات معاصر اشعار شب یلدا آذر فلز پایون ciathetofma pockjulade1984