به گزارش ایکنا از لرستان، روز عرفه بهعنوان برترین روزها و عیدی است که اگرچه بر او عید نامیده نشده است اما یک روز خاص و ویژهای است که نباید از این روز غفلت کرد.
پیامبر اکرم(ص) فرموده است: خداوند متعال چهار روز را نسبت به ایام دیگر برتری داده یکی عید فطر که عید عبادت و بندگی است. روز جمعه است که عیدالمسلمین است کمااینکه روز جمعه در مقام جمع است و همه روزهای هفته در روز جمعه خلاصه میشود لذا روز جمعه متعلق به حضرت ولیعصر(عج) است و این روز اعمال خاصی دارد. عید قربان روزی است که هوای نفس در آن قربانی میشود و ما تأسی میجویئم به حضرت ابراهیم که فرزند خود اسماعیل را به قربانگاه برد و چهارمین روز نیز روز عرفه است».
قربانی کردن از مستحبات مؤکد است روز عرفه روز شناخت و معرفت الهی و روز معرفت به امام زمان(عج) است روز معرفت به مقام امامت و ولایت روزی که باید انسان در آن شناخت پیدا کند و اعتراف کند به گناهان خود و توبه و انابه در پی بگیرد.
صبر و شکیبایی؛ از معانی عرفه
یکی از معانی عرفه صبر و شکیبایی است و اعمالی که در این روز آورده شده نیازمند صبر است، حجاج در این روز در صحرای عرفات به راز و نیاز میپردارند و دعای عرفه را در کنار کوه رحمت قرائت میکنند عید عرفه روزی است که خدا در این روز به بندگانش عنایت ویژهای دارد اگر کسی در شب قدر موفق به توبه نشد روز عرفه روی است که میتواند جبران کند.
روز عرفه جایگاه والایی دارد کمااینکه توبه حضرت آدم در عرفات بود که پذیرفته شد و مورد قبول خداوند قرار گرفت و مهمترین و بهترین عمل روز عرفه قرائت دعای عرفه است که منسوب به امام حسین(ع) است همچنین صدقه دادن، غسل و روزه هم از اعمال این روز است.
فلسفه دعای عرفه به آنجا بر میگردد که اولینبار دعای عرفه توسط امام حسین(ع) در مراسم حجی که قبل از سال حادثه عاشورا شرکت کردند، خوانده شد.
مقدمه دعای عرفه شناخت خلقت ظاهر انسان و ما بقی دعا مربوط به عقل، روح، دنیا، آخرت، دین و اخلاق انسان است. با توجه به مقدمه دعا و دنباله آن مقدمه، باید گفت دعای عرفه یکیاز معجزات فکری امام حسین(ع) است.
قرائت دعای عرفه مهمترین اعمال مستحبی روز عرفه
قرائت دعای عرفه مهمترین اعمال مستحبی روز عرفه است، دعای روز عرفه دارای مضامین بلند و عمیقی است که سازندگی این دعا بسیار زیاد است. در بندهایی از دعای عرفه میخوانیم: خدایا مرا به حقایق اهل قرب محقق كن، و به راه و روش اهل جذب ببر، خدایا به تدبیرت نسبت به من مرا از تدبیرم، و به اختیارت از اختیارم بینیاز گردان، و مرا به مواضع بیچارگیام آگاه كن، خدایا مرا از خوارى نفسم نجات ده، و از شک شركم پاک كن و پیش از آنكه وارد قبر شوم، از تو یارى میجویم، پس مرا یارى ده، و بر تو توّكل میكنم، پس مرا وامگذار، و از تو درخواست میكنم. پس ناامیدم مكن، و در فضل تو رغبت مینمایم، پس محرومم مگردان، و خود را به تو منسوب میكنم، پس دورم مكن، و در آستانه تو میایستم پس مرانم».
خدایا كسیكه زیباییهایش زشتى بوده، پس چگونه زشتیهایش زشتی نباشد، و كسیكه حقیقتگوییهایش ادعاى خالى بوده، چگونه ادعاهایش ادعا نباشد؟ خدایا دستور نافذت، و مشیت چیرهات، براى صاحب سخن سخنى، و براى صاحب حال حالی نگذشته، خدایا چه بسیار طاعتى كه بنا كردم، و چه بسیار حالتى كه استوار نمودم. عدالتت اعتمادم را بر آنها ویران كرد، ولى فضل تو عذر مرا از آنها پذیراست. خدایا همانا میدانى هرچند طاعت از جانب من، بهصورت كار جدّى ادامه نداشته، ولى بهصورت محبت و اراده ادامه داشته. خدایا چگونه تصمیم بگیرم و حال آنكه تو چیرهاى؛و چگونه تصمیم نگیرم درحالیكه تو دستوردهندهاى».
خدایا تو خود را با لطف و مهربانى به من توصیف كردهاى پیش از پیدایش ناتوانى من، آیا آن دو را از من دریغ ورزى پس از پدید آمدن ناتوانیام، خدایا اگر زیباییهایى از من نمایان شود، به فضل توست، و تو را بر من منت بسیار است، و اگر زشتیهایى از من ظاهر گردد، به عدل توست و تو را بر من حجت كامل است».
خدایا چگونه مرا وا مینهى در صورتىكه عهدهدار من شدهاى؟ و چگونه مورد ستم واقع شوم و حال آنكه تو یار منى؟ یا چگونه ناامید گردم، درحالیکه نسبت به من سخت مهربانی اینک به نیازم به تو، متوسل به توام، و چگونه متوسل به تو شوم به آنچه كه محال است به تو برسد، یا چگونه از حالم به تو شكایت كنم و حال آنكه بر تو پوشیده نیست؟ یا چگونه با گفتارم ترجمه حال نمایم».
در حالیكه از تو براى تو واضح است؟ یا چگونه آرزوهایم را به عرصه نومیدى برى، در صورتیكه به آستان تو وارد گشته؟ یا چگونه احوالم را نیكو نگردانى، درحالیكه احوال من استوار به توست؟ خدایا چه اندازه به من لطف دارى. با این نادانى فوقالعاده من، و چهقدر به من مهربانى، با این عمل زشت من؟ خدایا چهقدر به من نزدیكى، و من چهقدر از تو دورم، و چه اندازه به من مهر میورزى پس چیست.
آنچه مرا از تو در پرده میكند؟ خدایا از اختلاف آثار، و تغییرات احوال دانستم كه خواستهات از من این است كه خود را در هرچیز به من بشناسانی تا در هیچ چیز نسبت به تو جاهل نباشم، خدایا هر زمان فرومایگیام از سخن مرا بازداشت، كرم تو گویایم نمود، و هروقت اوصافم ناامیدم كرد، نعمتهایت به طمعم انداخت».
خدایا، در عین توانگری تهیدستم، پس چگونه در تهیدستى تهیدست نباشم، خدایا در عین دانایى نادانم، پس چگونه در عین نادانى نادان نباشم.
خدایا همانا اختلاف تدبیرت، و سرعت تغییر تقدیراتت، بندگان عارف به تو را، از اطمینان به بخشش و ناامیدى از تو در گرفتارى باز داشته است. خدایا از من است آنچه سزاوار پستى من است، و از توست آنچه شایسته بزرگوارى توست».
انتهای پیام
درباره این سایت