دارم غریب و آشنا را می شمارم
این خیل مشغول عزا را می شمارمهی خواب می بینم پیاده در طریقش
درجاده دارم تیرها را می شمارم
دل تنگ مشهد می شوم هرگاه در راه
سربندهای یا رضا را می شمارم
اما خدارا شکر با انگشت هایم
جامانده های کربلا را می شمارم
پس سعی خودرا میکنم موکب به موکب
این مروه های با صفا را می شمارم
باعقل نه، من با جنون بی شمارم
این لشکر بی انتها را می شمارم
تسبیح من این است در طیِّ طریقش
هر صبح تاول های پا را می شمارم
آن قدر نزدیکم به اوکه دانه دانه
دارم نفس های خدا را می شمارم
هم کربلا هم نوکری هم اشک هم عشق
دارم فقط سود دعا را می شمارم های ,هم ,کربلا ,بی ,شمارماین ,طریقشهر ,را می ,طیِّ طریقشهر ,طریقشهر صبح ,در طیِّ ,این است
درباره این سایت