محل تبلیغات شما
رنگ خزان شدم ز غمت ای خزان من

زهرای من حبیبه ی من مهربان من

 

میبینی از غمت چقدر میخورم زمین؟

دیگر شدم بدون عصا آسمان من

 

مانده هنوز بستر تو گوشه ی اتاق

با لاله اش چکار کنم باغبان من؟

 

ماندست چند تار مویت بین شانه ای

چشمم که خورد تیر کشید استخوان من

 

راحت بخواب درد کشیدن تمام شد

راحت بخواب درد کشیده جوان من

 

کابوس لحظه های علی نقش قبر توست

فکرش به هم زدست زمین و زمان من

 

چهل قبر ساختم که نفهمند هیچوقت

آخر کجاست قبر تو راز نهان من

 

گفتم در جدید بسازند بعد تو

تا میخ ها دوباره نگیرند جان من

 

حالا دگر تمام شده امتحان تو

حالا دگر شروع شده امتحان من

اشعارمصیبت جانسوزاربعین

ره واکنید قافله سالار میرسد

اشعارروضوه حضرت زینب. س.درروزاربعین

قبر ,درد ,تمام ,امتحان ,دگر ,علی ,بخواب درد ,شده امتحان ,هیچوقتآخر کجاست ,کجاست قبر ,که نفهمند

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

tbusbescilo ادبیات و هنر ابزار گرافیک **** روزنه امید **** gastobesy آموزش و پرورش مجازی tiomazacar رفیق بی کلک Nicole's blog السلام علیک یا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم