محل تبلیغات شما
بگذار تا که روضه بخوانم از آن غروب

از آن غروب تلخ که شام عزا رسید

یادم نمیرود چه در آن کوچه ها گذشت

من غرق خنده حیف غمی جان فزا رسید

م که یاس تر از هر فرشته بود

رد میشدیم تا که به ما بی حیا رسید

دیوار سنگ و سطح زمین سنگ و کوچه سنگ

نامرد سنگ و با دل سنگش به ما رسید

دست سیاه از سر من بی هوا گذشت

دستی به روی مادرمان بی هوا رسید

دیوار سنگ و سطح زمین سنگ و دست سنگ

از هر سه خورد از همه زخمی جدا رسید

ناشناس

اشعارمصیبت جانسوزاربعین

ره واکنید قافله سالار میرسد

اشعارروضوه حضرت زینب. س.درروزاربعین

سنگ ,بی ,رسیددیوار ,هوا ,کوچه ,زمین ,سنگ و ,بی هوا ,رسیددیوار سنگ ,سطح زمین ,زمین سنگ

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

arkaperdi تیم ترجمه نقد کره مطالب اینترنتی economic st0ry-of-a-gir tratanjumro سرویس کاهش پینگ پارسیا نیوز Vernon's life Ruth's page